سلامی دوباره

هو الحق


به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد
به جویبار که در من جاری بود

به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من

از فصلهای خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان

که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آورند

********************************

سلام
بعد از مدتها دوباره نوشتم اونم چه نوشتنی.

امروز امتحان داشتم برای ارشد اونم چه امتحانی فکر کنم مثل دولتی شدم ما که
هیچ وقت تو زندگی شانس نداشتیم و نداریم.

قربون خدا برم که هر وقت دعا میکنم دست برعکس اونو بهم میده ، پس از حالا
دعا نکنم خیلی سنگینترم .

میگن از تو حرکت و از اون برکت ما که حرکت کردیم هر چند ممکنه بگین کم ولی
حرکتم رو در حد توانم انجام دادم ولی قربون جلال و جبلوتش که انگار ما رو هیچ
وقت نمیبینه.

نمی دونم واسه هر کی دعا میکنیم به مرادش میرسه ولی واسه خودمون.........

فقط دوست داشتم فرم نظرخواهی رو بهم میدادن واون وقت فقط یک سوال براشون مینوشتم :

آیا کسی که سوالات رو طرح کرده رشته اش تربیت بدنی بوده یا یکی از تو کوچه
پیدا کردن و گفتنش بیا سوالات رو طرح کن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هر چند معمولا تو دانشگاه آزاد همینطوره

رحمت پدر کنکو دولتی لااقل دولتی از تو کتاب میارن ولی این دانشگاه آزاد همش
مثل خودش آزاده .

آخه امروزه با لیسانسی که میگیری تو آبمیوه فروشی هم رراهت نمیدن چون اونجا
هم مدرک فوق لیسانس میخوان.

ولی ما هنوزم امید داریم هر چند که ..............



پنج شنبه ::::::::::::::: 22/2/1384