رز سفید من

گل من دوستت دارم

رز سفید من

گل من دوستت دارم

از هر طرف نرفته ...

هو الحق
******


با پای دل قدم زدن _ آن هم کنار تو

باشد که خستگی بشود شرمسار تو

در دفتر همیشه ی من ثبت می شود

این لحظه ها_ عزیزترین یادگار تو

از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم

نفرین به روزگار من و روزگار تو

تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من

می خواستم که گم شوم در حصار تو

احساس می کنم که جدایم نموده اند

همچون شهاب سوخته ای از مدار تو

آن کویه ی تهی منم آری که مانده ام

خالی تر از همیشه و در انتظار تو

این سوت آخر است و غریبانه می رود

تنها ترین مسافر تو از دیار تو


نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:32

سلام

بازم از اون شعرها گفتی

از اون شعرهای که دوست داشتم و گفتی دیگه نمیگم

رز سفیدم ممنون که این شعر رو گفتی بازم برام بگو بازم برام بنویس از غربت تنهایی هامون .

فقط الین رو بدون همیشه دوستت داشتم ، خواهم داشت تا ابد تا وقتی که زنده ام و زندگی میکنم شاید مرگ بتونه منو از تو جدا کنه شاید تنها اون لحظه باشه ولی عزیزم اون لحظه ام دوستت دارم

دیگه نمی خوام به زبان بگم می خوام عمل کنم ، برام دعا کن عزیزم


سعید

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:33

سلام:

رز سفید اسم وبلاگت هست ولی داخل وبلاگت پر از رز های قرمز هست
شوخی کردم..............

مطلبت قشنگ بود
بیشتر بنویس تا بیشتر بهرمند شویم



Badboy

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:33

نتونستم تشخیص بدم کدوم رز سفید شعرو گفته ولی دو تا رز سفید روی یه شاخن دیگه...مگه نه؟؟
قشنگ بود ولی ای شالله دفعه بعدی از رسیرن و بودن بگین...

باغبوون

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:33

سلامممممممممممممممممممممممم

متن خیلی قشنگ بود

aavaan

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:34

سلام
خیلی زیبا نوشتی
مثل همیشه


قربانت
پری سپید پوش

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:34

سلام داداش با مرام.

داداش
به قول خودت زندگی همین اومدن و رفتن هاست.
هر کسی همون جوری که یه روز اومده یه روز هم میره.
خیلی خوشحال شدم که تو این مدت در کنار بچه های دز بودم.
قالبت هم که محشره.
من دارم دیونه میشم از خوشکلیش.
خیلی مرتبه.
مخصوصا اون رز سفید بالای صفحه که روی یه گیتاره.
و رزهای قرمز اطرافش.
موزیکش هم که عرفانی ترش کرده.
هر وقت کامپیوتر رو روشن میکنم اولش وبلاگتو میگیرم.
کلی نگاش میکنم.
بعدش به بقیه کارام میرسم.
ای ول. خوش به حالت.چقدره ناز نازیه.
مطالبت هم که حرف ندارن.
راستی یه چیزی یادم اومد.
آخه داداشی که اینقدر هم رمانتیکی
اون شعرا که من نوشتم کجاش به حافظ میخورد؟
همش شعر نو بود

بعد هم داداشی
از رفتن من ناراحت نشو
تازه من خوشحالم که رفتم.
آخه میدونی چیه؟
خیلی وقت بود که عزم رفتن کرده بودم.
خودت که خوب یادته.
یادته بهم گفتی نرو؟
میدونی واسه چی موندم؟
واسه دوستام مخصوصا یه نفر که از همه بیشتر واسم اهمیت داره.
حالا که دوستام با من اینجوری شدن
دیگه دلیلی واسه موندن ندارم.
ناراحت نباش داداشی.
من همین نزدیکی هام.تو همین دز.
میخونم نوشته های نازتو.
کامنت هم میزنم.
البته تو دیوار هم گاهی اوقات مینویسم.
تازه یه سایت باحال هست لطیفه و سرگرمی.
تو هم بیا بریم عضو شیم. داداشی.
بای داداشی
ُ
آبجی کوچولو

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:34

سعید جان سلام
عزیز باید می نوشتی این سوت آخر نه سکوت آخر .
موفق باشی
رز سفید

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:35

سلام آقا سعید
منو ببخش که دیر اومدم
خوشحالم که یه طورائی داری راس و ریس می شی
می دونی
موزیک وبلاگت خیلی قشنگه
یه حس زیبائی به انسان می ده
وقتی گوشش می دم آروم می شم
امیدوارم همیشه زندگی آروم و زیبائی داشته باشی

شاهزاده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد